DISS LOVE

از عشق بیزار

DISS LOVE

از عشق بیزار

عشق دروغین

میتوانم کسی باشم که آسمانش پرستاره است ، رنگ عشق را ندیده ولی عاشق است.

میتوانم شمعی باشم که عاشق هزار پروانه است ، سوختن پروانه را باور ندارد و مثل خورشید گرم گرم است.

میتوانم سرابی باشم برای دلها ، زخمی باشم برای دردها ، سنگی باشم برای شکستنها.

میتوانم بشکنم دلها را، به بازی بگیرم قلبها را ، و بسوزانم نامه ها را. میتوانم دو رنگ باشم یک قلب رنگارنگ داشته باشم

، میتوانم در آغوشها بخوابم و آرام باشم. در مرامم نیست اینگونه باشم ، دلی سیاه و قلبی پر ازدحام داشته باشم .

آسمانی بی ستاره دارم ، قلبی آواره دارم ، نه شمع هستم و نه خورشید ، من یک دل مهتابی دارم.

من که دلم پر از درد است پس چگونه مرحمی برای دردهایم باشم؟

من که خود یک دلشکسته ام ، در غم عشق نشسته ام پس چگونه باید آرام باشم.

نمیتوانم بنویسم قصه رفتنها ، غرق شدن در سراب دلها را .

مینویسم که اسیر دلهای بی وفا بودم ، هنوز قصه تمام نشده ، من نیز قربانی یک عشق دروغین بودم

زندگی نامه کوتاهی از من

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.